Home
Categories
EXPLORE
True Crime
Comedy
Society & Culture
Business
Sports
TV & Film
Technology
About Us
Contact Us
Copyright
© 2024 PodJoint
00:00 / 00:00
Sign in

or

Don't have an account?
Sign up
Forgot password
https://is1-ssl.mzstatic.com/image/thumb/Podcasts221/v4/81/c8/fa/81c8faf1-7a99-4558-2bc0-9adb5297a108/mza_12861262135662942369.png/600x600bb.jpg
مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
شهروز کبیری
26 episodes
2 weeks ago

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk

Show more...
History
Arts,
Books,
Leisure
RSS
All content for مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش is the property of شهروز کبیری and is served directly from their servers with no modification, redirects, or rehosting. The podcast is not affiliated with or endorsed by Podjoint in any way.

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk

Show more...
History
Arts,
Books,
Leisure
https://cdn-arch.shenoto.com/shenoto-album/747c5d5d-732d-4825-a7d5-4abe01cae78e/cover/3000.jpg
مهدی اخوان ثالث | کتیبه
مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش
10 minutes 6 seconds
9 months ago
مهدی اخوان ثالث | کتیبه

▨ نام شعر: کتیبه (تخته سنگ)

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ موسیقی: رامین جوادی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

فتاده تخته‌سنگ آنسوی‌تر، انگار کوهی بود

و ما این‌سو نشسته، خسته‌انبوهی

زن و مرد و جوان و پیر

همه با یکدیگر پیوسته، لیک از پای

وَ با

زنجیر

اگر دل می‌کشیدت سوی دلخواهی

به سویش می‌توانستی خزیدن، لیک تا آنجا که رخصت بود

تا زنجیر


ندایی بود در رویای خوف و خستگی‌هامان

و یا آوایی از جایی، کجا؟ هرگز نپرسیدیم

چنین می‌گفت:

فتاده تخته‌سنگ آنسوی، وز پیشینیان پیری

بر او رازی نوشته است، هرکس طاق هرکس جفت


چنین می‌گفت چندین بار

صدا، و آنگاه چون موجی که بگریزد ز خود در خامشی می‌خفت

و ما چیزی نمی‌گفتیم

و ما تا مدتی چیزی نمی‌گفتیم

پس از آن نیز تنها در نگه‌مان بود اگر گاهی

گروهی شک و پرسش، ایستاده بود

و دیگر

سیل و خیلِ خستگی بود و فراموشی

و حتی در نگه‌مان نیز خاموشی

و تخته‌سنگ آن سو اوفتاده بود


شبی که لعنت از مهتاب می‌بارید

و پاهامان ورم می‌کرد و می‌خارید

یکی از ما که زنجیرش کمی سنگین‌تر از ما بود

لعنت کرد گوشش را و نالان گفت:‌ باید رفت

و ما با خستگی گفتیم

 لعنت بیش بادا گوشمان را چشممان را نیز

باید رفت

و رفتیم و خزان رفتیم تا جایی که تخته‌سنگ آنجا بود

یکی از ما که زنجیرش رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند:

کسی راز مرا داند

که از این‌رو به آن‌رویم بگرداند


و ما با لذتی بیگانه این رازِ غبارآلود را مثل دعایی زیر لب

تکرار می کردیم

و شب شطّ جلیلی بود پر مهتاب

هلا، یک... دو... سه.... دیگر بار

هلا، یک... دو... سه.... دیگر بار

عرق‌ریزان، عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم

...

مهدی اخوان ثالث | با صدای خودش

اینجا شعرهای مهدی اخوان ثالث را با صدای خودش خواهیم شنید.

این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود.

برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk