
اوایل شب آخرین روز تابستان۱۴۰۳، معدن زغال سنگ طبس(معدن پرواده) دچار فاجعه ای شد که ۵۲جنازه، نوزادان و فرزندان یتیم، خانواده های ماتمزده و خانه های غمکده برای تاریخ، به ارث گذاشت. این اپیزود از فصل آدولر پادکست هردمبیل، از دل تاریخ وحشی طبیعت، به این فاجعه نگریسته. طبیعتی که هنوز مشخص نیست انسان زغال سنگ را برده کرد، زغال سنگ انسان را و یا هر دو، به سهم خود، خوراک طبیعت را تامین می کردند. هر دو با سوختن.
“بعد، جسد روی جسد و جنازه بر جنازه، بی ادعا مرگ را پذیرفتند. عزا، معرکه ای بر پا کرد و ناگهان بانگی آهسته گفت:« چه فرقی می کند آینده اینجا گلستان باشد یا مامن زغال؟ اینجا، تا به ابد، بوی جنازه های سوخته و عطر پوست های جزغاله شده جولان می دهد. البته نگران نباش. به زودی، همه فراموش خواهند کرد که در این معدن، روزی تن مردها و روان زنهایی بی پناه، زنده زنده سوختند. مردانی که سهم شان، قبر هم نشد. قبری که بازماندگان بدانند بر بالای چه گریه کنند.»
زوزه گرگ ها، شب را به روز رساند و چند ساعت بعد، خورشید شیفت روزش را از شب تحویل گرفت.”
حامی این ایپزود، “شهر کاغذی” شیراز.
“شهر کاغذی” شیراز درست شبیه شهری هست که شما با هر سن و سلیقه ای می تونید به اون پناه ببرید. همون جایی که به شما کمک میکنه تا از جهان زمخت، فاصله بگیرید. از سالن مطالعه گرفته تا رویدادهای مختلف، از کتابفروشی تا کتاب خوانی، از نوشیدنی تا غذا. جایی که میتونید هدیه های خوبی برای خودتون و عزیزانتون پیدا کنید، می تونه محل قرارهاتون باشه و البته، منطقه ای امن برای لحظاتی خلوت کردن با خودتون.
موسیقی ها:
حسن گلنراقی - مرا ببوس
Antonio Vivaldi – Winter
محمدرضا علیقلی - خاک سرخ
علیرضا عصار - مرد میخواهد
David Wahler - Noctorno