به پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقیست.
وادی فقر و فنا یکی از مراحل پایانی این سفر عرفانی است. در این وادی، سالک باید از همه چیزهای مادی و حتی از خود خویشتن عبور کند. در این مرحله، فرد باید به مرحلهای از نیستی و فنا برسد که خود را و همه خواستههای نفسانی خود را ترک کند تا به حقیقت مطلق برسد. در اینجا "فقر" به معنای فقر مادی نیست، بلکه به معنای فقر روحی است؛ یعنی سالک باید از هرگونه دلبستگی به مادیات و حتی از وجود خود نیز دست بکشد. "فنا" نیز به معنای نابودی و نیستی نفس و خواستههای نفسانی است. این وادی به سالک میآموزد که برای رسیدن به حقیقت، باید از خود و همه چیز عبور کند و در نهایت در عشق الهی فانی شود. The Valley of Poverty and Annihilation is one of the final stages in this mystical journey. In this valley, the seeker must transcend all material things and even their own self. At this stage, a person must reach a state of non-existence and annihilation, abandoning themselves and all their worldly desires to attain the ultimate truth. Here, "poverty" does not mean material poverty; rather, it signifies spiritual poverty. This means that the seeker must detach themselves from any attachment to worldly possessions and even from their own existence. "Annihilation" refers to the destruction and obliteration of the self and its desires. This valley teaches the seeker that to reach the truth, they must transcend themselves and everything else, ultimately becoming annihilated in divine love
هم اوایان سیمرغ، هم آوایی منظومه منطق الطیر عطار نیشابوری وادیٔ حیرت (Wadi-e-Hairat) یک مفهوم ادبی و عرفانی است که در ادبیات فارسی و عرفان اسلامی استفاده میشود. این اصطلاح بیشتر به مرحلهای از سلوک عرفانی اشاره دارد که در آن سالک یا عارف به حالت حیرت و شگفتی میرسد. در این مرحله، فرد در مواجهه با عظمت و رازهای الهی دچار حیرت میشود و توانایی درک و تحلیل خود را از دست میدهد. وادیٔ حیرت به مرحلهای از سفر روحانی اشاره دارد که عارف در آن با ناتوانی عقل در درک حقیقت و واقعیت الهی مواجه میشود. این حالت از بیخودی و شگفتی، نقطهای است که سالک خود را گم میکند و تمام آنچه میپنداشت میدانست، به چالش کشیده میشود. Wadi-e-Hairat is a literary and mystical concept used in Persian literature and Islamic mysticism. This term primarily refers to a stage in the spiritual journey where the seeker or mystic reaches a state of amazement and wonder. At this stage, the individual becomes overwhelmed by the grandeur and mysteries of the divine, losing the ability to comprehend and analyze.
وادی توحید در منطق الطیر
وادی توحید یکی از مهمترین وادیهای هفتگانهای است که در مثنوی عرفانی منطق الطیر اثر عطار نیشابوری به آن اشاره شده است. این وادی، مرحلهای است که در آن سالک از مرحلهی شناخت خدا به مرحلهی وحدت با او میرسد.
تعبیر و تفسیر وادی توحید
در این وادی، سالک از همه تعلقات مادی و معنوی رها میشود و به وحدت با اصل وجودی یعنی خدا میرسد. این مرحله، مرحلهای است که در آن سالک تمامی کثرتها را کنار میگذارد و به اصل یکتایی وجود پی میبرد.
مهمترین مفاهیم مرتبط با وادی توحید:
تفرید و تجرید: پس از عبور از وادی توحید، سالک به مرحلهی تفرید و تجرید میرسد که به معنای جدا شدن از همه چیز و رسیدن به خلوص مطلق است.
وحدت وجود: در این وادی، سالک به این باور میرسد که همه چیز جز جلوهای از یک حقیقت واحد نیست و آن حقیقت واحد، خدا است.
فناء فی الله: سالک در این مرحله به جایی میرسد که در خدا فنا میشود و دیگر خودیتی برای او باقی نمیماند.
اهمیت وادی توحید در منطق الطیر
وادی توحید، قلب و روح منطق الطیر است. عطار نیشابوری با توصیف این وادی، به سالکان راه نشان میدهد که چگونه میتوانند به کمال مطلوب یعنی وصل به حق دست یابند.
نکات کلیدی در مورد وادی توحید:
این وادی، مرحلهای است که در آن سالک از شناخت نظری به شناخت شهودی میرسد.
رسیدن به وادی توحید، نیازمند سالکی صبور و مجاهد است که بتواند از همه تعلقات خود بگذرد.
وادی توحید، مرحلهای است که در آن سالک به آزادی مطلق میرسد.
بعد ازین وادی استغنا بود
نه درو دعوی و نه معنی بود
میجهد از بینیازی صرصری
میزند بر هم به یک دم کشوری
هفت دریا یک شمر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مردهایست
هفت دوزخ همچو یخ افسرده ایست
هست موری را هم اینجا ای عجب
هر نفس صد پیل اجری بی سبب
تا کلاغی را شود پر، حوصله
کس نماند زنده در صد قافله
صد هزاران سبز پوش از غم بسوخت
تا که آدم را چراغی برفروخت
صد هزاران جسم خالی شد ز روح
تا درین حضرت دروگر گشت نوح
صد هزاران پشه در لشگر فتاد
تا براهیم از میان با سرفتاد
صد هزاران طفل سر ببریده گشت
تا کلیم الله صاحب دیده گشت
صد هزاران خلق در زنار شد
تا که عیسی محرم اسرار شد
صد هزاران جان و دل تاراج یافت
تا محمد یک شبی معراج یافت
قدر نه نو دارد اینجا نه کهن
خواه اینجا هیچ کن خواهی مکن
گر جهانی دل کبابی دیدهای
همچنان دانم که خوابی دیدهای
گر درین دریا هزاران جان فتاد
شبنمی در بحر بیپایان فتاد
گر فرو شد صد هزاران سر بخواب
ذرهای با سایهای شد ز آفتاب
گر بریخت افلاک و انجم لخت لخت
در جهان کم گیر برگی از درخت
گر ز ماهی در عدم شد تا به ماه
پای مور لنگ شد در قعر چاه
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
گر نماند از دیو وز مردم اثر
از سر یک قطره باران در گذر
گر بریخت این جملهٔ تنها به خاک
موی حیوانی اگر نبود چه باک
گر شد اینجا جزو و کل کلی تباه
کم شد از روی زمین یک برگ کاه
گر به یک ره گشت این نه طشت گم
قطرهای در هشت دریا گشت گم
منطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است. گویندگان این منظومه عبارتند از: خانمها؛ #مهتاب _حاجی محمدی لیلی بابایی پور #ژاله_ افشار #منصوره حجازیپور #ویدا _علیعسگری #سوری _تفرشی #زهره _رهیده #مرجان _یادگار #زهرا_ وکیل پور #مینا فیروزی و آقایان: #احسان _شادمان #امید _نیک #هدایت _ساجدی امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان از هم آوایان سیمرغ برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد. گر نگشتی نقش پرّ، او عیان اینهمه غوغا نبودی در جهان چون فرو آیی به وادی طلبوادی معرفت، یکی از وادیهای ذکر شده در مثنوی "منطق الطیر" نوشتهٔ عطار نیشابوری، یکی از مهمترین مراحل در سیر و سلوک عارفانه است. در این وادی، سالک به شناخت و معرفت عمیقتری از خداوند و حقیقت هستی دست مییابد. این مرحله به معنای درک و آگاهی از حقایق نهانی و روحانی جهان است. عطار در "منطق الطیر" هفت وادی را معرفی میکند که سالکان برای رسیدن به حقیقت باید از آنها عبور کنند. وادی معرفت بعد از وادی طلب و وادی عشق قرار دارد و نقش کلیدی در مسیر عرفانی دارد. شرح وادی معرفت در وادی معرفت، سالک به معرفت حقیقی دست مییابد. این معرفت، شناخت قلبی و شهودی از حقایق الهی است که فراتر از علم حصولی و عقلی است. در این وادی، پردههای جهل و نادانی کنار میرود و سالک به نور معرفت روشن میشود. این وادی با یک دگرگونی عمیق درونی همراه است، جایی که سالک به خودشناسی و خداشناسی میرسد و از تمایلات دنیوی فاصله میگیرد. عطار در این وادی، به بیان تجارب و احساسات عرفا و سالکان میپردازد که چگونه با فداکاری و تسلیم، به شناخت عمیقتری از خداوند رسیدهاند. گزیدهای از منطق الطیر درباره وادی معرفت در این مرحله، سالکان در سفر معنوی خود به درک و معرفتی میرسند که با زبان قابل بیان نیست و باید از طریق تجربه و شهود درک شود. عطار این وادی را با حکایات و اشعار متعددی مزین کرده که هر کدام به نوعی بازتابدهندهٔ عمق و اهمیت معرفت در مسیر عرفانی است. به عنوان مثال، در یکی از حکایات مربوط به این وادی، عطار به داستانی از زندگی حضرت موسی (ع) اشاره میکند که در آن، موسی با خضر ملاقات میکند و از او درسهای عمیق معنوی میآموزد که با عقل بشری قابل فهم نیست و نیاز به معرفت شهودی دارد. با عبور از وادی معرفت، سالک به مرحلهٔ جدیدی از رشد روحانی و شناخت عمیقتر از حقیقت نائل میشود که او را برای عبور از مراحل بعدی آماده میکند. بعد از آن بنمایدت پیش نظر معرفت را وادیی بی پا و سر هیچ کس نبود که او این جایگاه مختلف گردد ز بسیاری راه هیچ ره دروی نه هم آن دیگرست سالک تن، سالک جان، دیگرست باز جان و تن ز نقصان و کمال هست دایم در ترقی و زوال لاجرم بس ره که پیش آمد پدید هر یکی بر حد خویش آمد پدید کی تواند شد درین راه خلیل عنکبوت مبتلا هم سیر پیل سیر هر کس تا کمال وی بود قرب هر کس حسب حال وی بود گر بپرد پشه چندانی که هست کی کمال صرصرش آید بدست لاجرم چون مختلف افتاد سیر هم روش هرگز نیفتد هیچ طیر معرفت زینجا تفاوت یافتست این یکی محراب و آن بت یافتست چون بتابد آفتاب معرفت از سپهر این ره عالی صفت هر یکی بینا شود بر قدر خویش بازیابد در حقیقت صدر خویش سر ذراتش همه روشن شود گلخن دنیا برو گلشن شود مغز بیند از درون نه پوست او خود نبیند ذرهای جز دوست او هرچ بیند روی او بیند مدام ذره ذره کوی او بیند مدام صد هزار اسرار از زیر نقاب روز میبنمایدت چون آفتاب صد هزاران مرد گم گردد مدام تا یکی اسرار بین گردد تمام کاملی باید درو جانی شگرف تا کند غواصی این بحر ژرف گر ز اسرارت شود ذوقی پدید هر زمانت نو شود شوقی پدید تشنگی بر کمال اینجا بود صد هزاران خون حلال اینجا بود گر بیاری دست تا عرش مجید دم مزن یک ساعت از هل من یزید خویش را در بحر عرفان غرق کن ورنه باری خاک ره بر فرق کن گرنهای ای خفته اهل تهنیت پس چرا خود را نداری تعزیت گر نداری شادیی از وصل یار خیز باری ماتم هجران بدار گر نمی بینی جمال یار تو خیز منشین، میطلب اسرار تو گر نمیدانی طلب کن شرم دار چون خری تا چند باشی بیفسار
منطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است.
گویندگان این منظومه عبارتند از:
خانمها؛
#مهتاب _حاجی محمدی
لیلی بابایی پور
#ژاله_ افشار
#منصوره حجازیپور
#ویدا _علیعسگری
#سوری _تفرشی
#زهره _رهیده
#مرجان _یادگار
#زهرا_ وکیل پور
#مینا فیروزی
و آقایان:
#احسان _شادمان
#امید _نیک
#هدایت _ساجدی
امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان از هم آوایان سیمرغ برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد.
گر نگشتی نقش پرّ، او عیان
اینهمه غوغا نبودی در جهان
چون فرو آیی به وادی طلب
عد ازین وادی عشق آید پدید
غرق آتش شد کسی کانجا رسید
کس درین وادی به جز آتش مباد
وانک آتش نیست عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان
در کشد خوش خوش بر آتش صد جهان
لحظهای نه کافری داند نه دین
ذرهای نه شک شناسد نه یقین
نیک و بد در راه او یکسان بود
خود چو عشق آمد نه این نه آن بود
ای مباحی این سخن آن تونیست
مرتدی تو، این به دندان تو نیست
هرچ دارد، پاک دربازد به نقد
وز وصال دوست مینازد به نقد
دیگران را وعدهٔ فردا بود
لیک او را نقد هم اینجا بود
تا نسوزد خویش را یک بارگی
کی تواند رست از غم خوارگی
تا بریشم در وجود خود نسوخت
در مفرح کی تواند دل فروخت
میتپد پیوسته در سوز و گداز
تا بجای خود رسد ناگاه باز
ماهی از دریا چو بر صحرا فتد
میتپد تا بوک در دریا فتد
عشق اینجا آتشست و عقل دود
عشق کامد در گریزد عقل زود
عقل در سودای عشق استاد نیست
عشق کار عقل مادر زاد نیست
گر ز غیبت دیدهای بخشند راست
اصل عشق اینجا ببینی کز کجاست
هست یک یک برگ از هستی عشق
سر ببر افکنده از مستی عشق
گر ترا آن چشم غیبی باز شد
با تو ذرات جهان هم راز شد
ور به چشم عقل بگشایی نظر
عشق را هرگز نبینی پا و سر
مرد کارافتاده باید عشق را
مردم آزاده باید عشق را
تو نه کار افتادهای نه عاشقی
مردهای تو، عشق را کی لایقی
زنده دل باید درین ره صد هزار
تا کند در هرنفس صد جان نثار
منطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است.
گویندگان این منظومه عبارتند از:
خانمها؛
#مهتاب _حاجی محمدی
لیلی بابایی پور#ژاله_ افشار
#منصوره حجازیپور
#ویدا _علیعسگری
#سوری _تفرشی
#زهره _رهیده
#مرجان _یادگار
#زهرا_ وکیل پور
#الهام_ نبیلو
و آقایان؛
#احسان _شادمان
#امید _نیک
#هدایت _ساجدی
امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان از هم آوایان سیمرغ برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد.
گر نگشتی نقش پرّ، او عیان
اینهمه غوغا نبودی در جهان
هم اوایان سیمرغ قسمت ۹
هم اوایان سیمرغ قسمت ۸
هم آوایان سیمرغ - قسمت هفتم
هم آوایان سیمرغ - قسمت ششم -
قسمت پنجم-حکایت شیخ صنعان - Made with Clipchamp
هم آوایایان سیمرغ -بخش ۴
هم آوایان سیمرغ -قسمت سوم
هم اوایان سیمرغ، هم آوایی منظومه منطق الطیر عطار نیشابوریمنطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است. گویندگان این منظومه عبارتند از: خانمها؛ #مهتاب _حاجی محمدی #ژاله_ افشار #ویدا _علیعسگری #سوری _تفرشی #زهره _رهیده #مرجان _یادگار #زهرا_ وکیل پور #الهام_ نبیلو و آقایان؛ #احسان _شادمان #امید _نیک #هدایت _ساجدی #وحید_ شادمان امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان از هم آوایان سیمرغ برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد. گر نگشتی نقش پرّ، او عیان اینهمه غوغا نبودی در جهان
هم اوایان سیمرغ، هم آوایی منظومه منطق الطیر عطار نیشابوریمنطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است. گویندگان این منظومه عبارتند از: خانمها؛ #مهتاب_ حاجیمحمدی #ژاله _افشار #ویدا _علیعسگری #سوری_ تفرشی #زهره _رهیده #مرجان _یادگار #زهرا _وکیل پور #الهام _نبیلو و آقایان؛ #احسان _شادمان #امید_ نیک #هدایت _ساجدی #وحید _شادمان امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان هم آوایان سیمرغ، برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد. گر نگشتی نقش پرّ، او عیان اینهمه غوغا نبودی در جهان