شعر معاصر و ادبیات ایران را با دکلمه و صدای شاعر بشنوید. دانلود و شعرهای بیشتر در تلگرام ما.
ادبیات | شعر | غزل | ترانه | شعر نو | هنر | هوشنگ ابتهاج | احمد شاملو | شعرخوانی | براهنی | شهریار
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
شعر معاصر و ادبیات ایران را با دکلمه و صدای شاعر بشنوید. دانلود و شعرهای بیشتر در تلگرام ما.
ادبیات | شعر | غزل | ترانه | شعر نو | هنر | هوشنگ ابتهاج | احمد شاملو | شعرخوانی | براهنی | شهریار
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

▨ نام شعر: میراث
▨ شاعر: هوشنگ چالنگی
▨ با صدای: هوشنگ چالنگی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــ
نمیتوانم گفت،
با تو این راز نمیتوانم گفت
- در کجای دشت، نسیمی نیست
که زلف را پریشان کند-
آرام!
آرام!
از کوه اگر میگویی
آرامتر بگوی!
بارِ گریهای بر شانه دارم!
برکهای که شب از آن آغاز میشود
ماهی اندوهگین میگردد و
رشد شبانهی علف
پوزهی اسب را مرتعش میکند
آرام!
آرام!
از دشت اگر میگویی
گیاهی که در برابر چشم قد میکشد
در کدامین ذهن است
به جز گوسفندی که
اینک! پیشاپیشِ گله میآید
آه می دانم !
اندوه خویشتن را من صیقل ندادهام!
بتاب، رویای من!
بر گیاه و بر سنگ،
که معراج تو را آراستهام من.
گرگی که تا سپیدهدمان بر آستانهی ده میماند
بوی فراوانی در مشام دارد!
صبحی اگر هست
بگذار با حضور آخرین ستاره
در تلاوتی دیگرگونه آغاز شود.
ستارهها از حلقومِ خروس
تاراج میشوند
تا من از تو بپرسم!
اکنون، ای سرگردان!
در کدام ساعت از شبیم؟
انبوهیِ جنگل است که پلکِ مرا
بر یالِ اسب میخواباند
و ستارهای غیبت میکند
تا سپیدهدمان را به من باز نماید.
میراثِ گریه، آه
در قوم من
سینهبهسینه بود.
▨
هوشنگ چالنگی
مهر ماه ۱۳۴۶
از کتاب مجموعه کامل اشعار هوشنگ چالنگی چاپ افراز صفحه ۲۵۱
ــــــــ
تذکر: متن خوق منطبق بر خوانش شاعر است و با متن چاپ شده در کتاب، کم و بیشیهایی دارد.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.